مرهمی نیست
چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۲۷ ب.ظ
دل که می شکند
دل که می گیرد
مرهمی نیست
غمخواری نیست که بشنود و ملامت نکند
بشنود و نگوید
بشنود و بدتر از بد نکند
با سخنان زیبایش ناگاه خنجری در دل فرو نبرد
اما خدایی هست که گر هزار گنه کردی
می گوید بنده ام ناامید نباش از رحمت ام
خدایا، تمام کسم، یگانه ام، معبودم،مرهم غم های نگفته ام
بجز مهربانی ات دل به مهربانی کس ندارم
دستم را در دستانت می گذارم آنگاه که جز آستانت، آستانی ندارم
درها زدم، اما دری به سویم باز نشد
مهربانا در مهربانی ات به رویم بگشا
گشودی،فراخ تر اش کن، دل امان گریه ندارد
۹۳/۰۳/۲۱